خطر بازگشت نظام ارباب – رعیتی در منطقه
خطر بازگشت نظام ارباب – رعیتی در منطقه
✍️دکتر امیر حمزه مهرابی
🌐تابان گراش : «هر که زمینش بیش، قدرتش بیشتر» این خلاصهای از نظام ارباب – رعیتی است. این سیستم که آن را «فئودالیسم»،«تیولداری»،«حکومت ملوک الطوایفی» یا«خانخانی» نیز می نامند، نظامی اجتماعی-اقتصادی است که با وجود تنوع راههای رسیدن بدان، تقریباً در تمامی سرزمینهای جهان از جمله ایران، از قدیم الایام وجود داشته است. آمریت تمام و کمال ارباب بر کشاورز(رعیت) که روی ملک او به کشت و کار مشغول است، رایج بود. این آمریت معمولا با اعمال زور و اجبار همراه و ابزارهای آن مثل: سنت ، قوه قهریه یا رویههای قضایی و حمایت برخی روحانیون درباری بر رعیت تحمیل میشد. همانطور که مشخص است این نظام زمینه کافی برای بروز ظلم را فراهم میآورد و برای همین قصههای تلخ بسیاری را هم رقم زدهاست.
🔸در ایران نظام ارباب – رعیتی در دوره قاجار با شدّت و حدّت بیشتری گسترش یافت. نظام اقتصادی دوره قاجار، بر مبنای زمینداری بزرگ نهاده شده بود. نظام «ارباب – رعیتی» را دوطبقه مالک (ارباب) و دهقان (رعیت، زارع) تشکیل میدادند. هرکس از جانب پادشاه حاکم یک منطقه می شد، در واقع مالک همه زمین ها ودارایی های آن منطقه می گردید و بسته به میزان قدرت، طمع و انصاف خان، اقدام به تصرف زمین های مرغوب و حاصلخیز منطقه می کرد و برای جلوگیری از خشم و قیام مردم، صاحبان اصلی زمین ها را در بخشی از سود حاصله شریک می کرد.
🔹مردم گراش از گذشته های دور اجازه زور گویی و تعدی به خوانین حاکم را نمی دادند و داستان کشتن «امیر تپل» توسط جوانان غیور گراشی، درس عبرتی برای خوانین مهاجری شد که باحمایت پادشاهان قاجار بر منطقه حاکم شدند. از این رو نه تنها هرگز زمین های گراش به تصرف خوانین در نیامد بلکه آنان را وادار به ساخت مراکز آموزشی و عام المنفعه کردند. مالکیت تمام و کمال گراشی ها بر زمین های خویش و وجود مدرسه علمیه و کاروان سراها و برکه ها، از روحیه سلحشوری و تحمیل فرهنگ غنی وخواسته مردم گراش بر خوانین حاکم،حکایت دارد.
♦️اما مناطق اطراف داستان دیگری دارد. خوانین با سوء استفاده از زور خود و مظلومیت مردم روستا های اطراف، به تبعیت از پادشاهان قاجار، بسیاری از زمین های مرغوب را به نام خود و فرزندان خویش کردند.
با روی کار آمدن رضا خان، این رویه تداوم یافت و همچنان که اغلب زمینهای شمال سندش به نام رضا قلدر ثبت شد، در مناطق دیگر ایران نیز، زمین های کشاورزی به تصرف خوانین درآمد. وقتی به هدف «نابودی کشاورزی» با «تفکیک زمینهای یکپارچه» و «عوام فریبی» و «کاهش فشار اجتماعی» بر محمد رضا، طرح اصلاحات ارضی از سوی آمریکا مطرح شد، بسیاری از خوانین منطقه با هدف تداوم مالکیت خود بر زمین های تصرف شده، علیه این اقدام شوریدند. هرچند تاریخ نویسان این اعتراضات را با عناوین دیگری ثبت کردند
🔹پس از انقلاب شکوهمند اسلامی، مالکیت غاصبانه پادشاهان و نوادگان آنها و خوانین بر زمین ها ملغی شد و به صاحبان اصلی آنها یعنی کشاورزان و زارعان عودت داده شد.
اما مدتی است نوادگان خوانین منطقه که مهاجرین منطقه گلپایگان به گراش هستند، گویا باز هوای دوره «خان خانی» به سرشان زده و در صدد باز پس گیری زمین های دوره ارباب – رعیتی هستند. غافل از اینکه اگر قرار باشد این جماعت، خود را مستحق باز پس گری این زمینها بدانند، نوادگان قاجار و پهلوی نیز حق دارند تقاضای تاج و تخت و کاخ و اموال و زمین ها و متصرفات دوران پادشاهان قاجار و پهلوی بنمایند.