رابطه نگرش با سبک مدیریت / نظریه X و Y
رابطه نگرش با سبک مدیریت / نظریه X و Y
✍️دکتر مهدی مهرابی
قبل از ورود به بحث بیایید به چند پرسش فکر کنیم:
۱️⃣ آیا به نظرتان آدمها ذاتاً از زیر کار در میروند؟ یا اینکه اگر به حال خودشان باشند، دوست دارند کارشان را به شکل کامل و درست انجام دهند؟
۲️⃣ اگر مدیر یا سرپرست باشید، چقدر حاضرید به افراد زیردست خود اعتماد کنید؟ به صورت پیشفرض، بنا را بر اعتماد میگذارید یا بیاعتمادی؟
۳️⃣ به نظر شما در حالت عادی یک نمونهی متوسط از کارمند / کارگر، چقدر به اهداف سازمان و کسب و کارش فکر میکند و به آن اهمیت میدهد؟
🔹در دنیای مدیریت و مدیران و حتی بزرگترها ، پدران و مادران شاهد این موضوع بوده ایم که برخی ها برای انجام کاری، در جزیی ترین امور افراد زیر دست دخالت می کنند ،شکل و نحوه انجام کار را با جزییات تمام ونظارت مستمر،تحت کنترل می گیرند ،به ندرت قادر به تفویض اختیار و واگذاری وظایف هستند ،خیلی زود میخواهند نتایج کارها را ببینند و…
در طرف دیگر، افرادی هستند که به راحتی به زیر دستان اعتماد می کنند ،نتایج مد نظر را مشخص می کنند ولی در فرایند حصول نتیجه دخالت مستمر ندارند ،اختیارات را واگذار می کنند و …
✅در این یادداشت قصد داریم بر اساس نظریه مک گریگور به دلایل ،مشخصه ها و نشانه های این دو سبک رفتاری متضاد بپردازیم .
🔹به عقیده مک گریگور، «سبک مدیریتی» مدیران بستگی به «نگرش»آنان به انسان دارد و سبک مدیریتی مدیران، به نوبه خود بر «چگونگی رفتار زیر دستان» اثر دارد.
در نظر بسیاری از روان شناسان، شکل زندگی و رفتار ما بیشتر معطوف به برداشت ما از محیط است تا واقعیت های موجود.
🔸نکته :هر چند این نظریه در مورد سازمان ومدیریت مطرح شده است ،اما با توجه به اینکه نمونه های رفتاری مشابه در خانواده ها ،اجتماع و … وجود دارد و مثالها و نتایج مشخصی از این طرز تلقی ها قابل احصا می باشد ،لذا می توان کاربردی وسیع تر از محدوده سازمان برای این نظریه متصور شد.
مک گریگوربرداشتها، طرز تلقیها و نگرشهای مدیران در مورد انسان را به دو گروه تقسیم کرد و آنها را با دو حرف X و Y مشخص کرده است.
♦️مدیران گروه X که معتقدند:
▫️بیشتر انسان ها ذاتاً تنبل و از کار بیزارند.
▫️بیشتر آنها از قبول مسئولیت گریزاناند و ترجیح میدهند که تحت هدایت دیگری قرار گیرند.
▫️برای انگیزش آنها باید از مشوقهای مادی و اقتصادی و ایجاد امنیت استفاده کرد.
▫️قابلیت خلاقیت و نوآوری برای حل مسائل فقط در تعداد محدودی از افراد یافت میشود که به مشاغل مدیریت و رهبری میپردازند.
▫️بیشتر آنها باید تحت کنترل دقیق قرار گیرند، زیرا معمولاً این افراد از علاقه کافی برای کار برخوردار نیستند.
بر اساس نگرش منفی به انسان، سبک مدیریریتی خاصی را بکار می گیرند:
– تأکید بر تمرکز و تصمیمگیری متمرکز
– تأکید بر کنترل منابع
– مدیر مداری و ایفای نقش رهبری توسط مدیران
– استفاده از مشوقهای خارجی
– توقع حصول نتایج کوتاهمدت
– استفاده از سازوکارهای کنترل بیرونی
– تأکید بر استفاده صرف از امکانات و ظرفیتهای موجود
– تأکید بر ضرورت رفع تضاد میان منافع افراد
🔹مدیران گروه Y
در طرف مقابل، مدیرانی که نگرش آنها کاملاً با گروه اول فرق میکند را در گروه Y قرار میدهد.
به عقیده این گروه از مدیران:
▫️کار برای انسان ها امری طبیعی و مانند بازی است.
▫️معمولاً افراد مسئولیتپذیرند و با اشتیاق به دنبال پذیرش مسئولیت هستند.
▫️انسان ها به کار خود علاقهمند هستند و بهطور مناسبی برانگیخته میشوند.
▫️احساس رضایت درونی بهترین پاداش برای اینگونه افراد است و شیوه خودکنترلی مؤثرتر از کنترل توسط دیگران است.
▫️قابلیت خلاقیت و نوآوری برای حل مسائل، بهطور طبیعی در تمامی انسانها وجود دارد.
▫️کنترل را میتوان به خود این افراد واگذار کرد، درواقع شیوه خودکنترلی مؤثرتر از کنترل توسط دیگران است.
🟢سبک مدیریت بر مبنای نظریه Y به شرح زیر است:
– تأکید بر عدم تمرکز و استقلال واحدهای سازمانی.
تأ- ید بر ارزیابی نتایج
– کارمند مداری و ایفای نقش حمایتی توسط مدیران.
– استفاده از مشوقهای درونی شغل
– توقع حصول نتایج بلندمدت
– استفاده از سازوکارهای کنترل درونی
– کوشش برای توسعه منابع و افزایش ظرفیت تولید و خدمات
– پذیرش امکان وجود وحدت و همکاری در میان کارکنان (یا حداقل وجود منافع متقابل)
✅ نتیجه :
– رفتار زیر دستان انعکاسی از نگرش مدیر به انسان است
– نگرش مثبت ،شرط بقا و پویایی هر مجموعه است
🔰بعد از مک گریگور و متاثر از سبک مدیریت ژاپنی نظریه ترکیبی به نام Z
ارائه شده است که معتقدند؛ متناسب با رشد شخصیت افراد باید از مدیریت به سبک X یا Y استفاده کرد.